جدول جو
جدول جو

معنی فراموش شده - جستجوی لغت در جدول جو

فراموش شده
(وَ دَ / دِ)
ازیادرفته. (ناظم الاطباء). متروک. منسی. (یادداشت به خط مؤلف). رجوع به فراموش شدن شود
لغت نامه دهخدا
فراموش شده
از یاد رفته منسی، متروک
تصویری از فراموش شده
تصویر فراموش شده
فرهنگ لغت هوشیار
فراموش شده
منسيٌّ
تصویری از فراموش شده
تصویر فراموش شده
دیکشنری فارسی به عربی
فراموش شده
Forgotten
تصویری از فراموش شده
تصویر فراموش شده
دیکشنری فارسی به انگلیسی
فراموش شده
oublié
تصویری از فراموش شده
تصویر فراموش شده
دیکشنری فارسی به فرانسوی
فراموش شده
ลืมไป
تصویری از فراموش شده
تصویر فراموش شده
دیکشنری فارسی به تایلندی
فراموش شده
بھولا ہوا
تصویری از فراموش شده
تصویر فراموش شده
دیکشنری فارسی به اردو
فراموش شده
ভুলে যাওয়া
تصویری از فراموش شده
تصویر فراموش شده
دیکشنری فارسی به بنگالی
فراموش شده
unutulmuş
تصویری از فراموش شده
تصویر فراموش شده
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
فراموش شده
sahau
تصویری از فراموش شده
تصویر فراموش شده
دیکشنری فارسی به سواحیلی
فراموش شده
忘れられた
تصویری از فراموش شده
تصویر فراموش شده
دیکشنری فارسی به ژاپنی
فراموش شده
被遗忘的
تصویری از فراموش شده
تصویر فراموش شده
دیکشنری فارسی به چینی
فراموش شده
נשכח
تصویری از فراموش شده
تصویر فراموش شده
دیکشنری فارسی به عبری
فراموش شده
잊혀진
تصویری از فراموش شده
تصویر فراموش شده
دیکشنری فارسی به کره ای
فراموش شده
terlupakan
تصویری از فراموش شده
تصویر فراموش شده
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
فراموش شده
भूला हुआ
تصویری از فراموش شده
تصویر فراموش شده
دیکشنری فارسی به هندی
فراموش شده
vergeten
تصویری از فراموش شده
تصویر فراموش شده
دیکشنری فارسی به هلندی
فراموش شده
dimenticato
تصویری از فراموش شده
تصویر فراموش شده
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
فراموش شده
olvidado
تصویری از فراموش شده
تصویر فراموش شده
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
فراموش شده
забутий
تصویری از فراموش شده
تصویر فراموش شده
دیکشنری فارسی به اوکراینی
فراموش شده
zapomniany
تصویری از فراموش شده
تصویر فراموش شده
دیکشنری فارسی به لهستانی
فراموش شده
vergessen
تصویری از فراموش شده
تصویر فراموش شده
دیکشنری فارسی به آلمانی
فراموش شده
забытый
تصویری از فراموش شده
تصویر فراموش شده
دیکشنری فارسی به روسی
فراموش شده
esquecido
تصویری از فراموش شده
تصویر فراموش شده
دیکشنری فارسی به پرتغالی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فراموش شدن
تصویر فراموش شدن
از یاد رفتن، فراموش شدن
فرهنگ فارسی عمید
(دَ گَ کَ دَ)
از یاد رفتن: واجب نکند که هرگز فراموش شود. (تاریخ بیهقی).
مگر تنگ بختت فراموش شد
چو دستت در آغوش آغوش شد.
سعدی (بوستان).
مستغرق یادت آنچنانم
کم هستی خویش شد فراموش.
سعدی.
رفتی و نمیشوی فراموش
می آیی و میروم من از هوش.
سعدی.
به صورت زآن گرفتاری که در معنی نمی بینی
فراموشت شود این دو اگر با حور بنشینی.
سعدی.
و رجوع به فراموش شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از فراموش شدن
تصویر فراموش شدن
از یاد رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراموش عهد
تصویر فراموش عهد
آنکه عهد و پیمان خود را فراموش کند بی وفا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراموش شدنی
تصویر فراموش شدنی
Forgettable
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از فراموش شدنی
تصویر فراموش شدنی
esquecível
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از فراموش شدنی
تصویر فراموش شدنی
забываемый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از فراموش شدنی
تصویر فراموش شدنی
vergessbar
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از فراموش شدنی
تصویر فراموش شدنی
zapomniany
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از فراموش شدنی
تصویر فراموش شدنی
забутній
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از فراموش شدنی
تصویر فراموش شدنی
olvidable
دیکشنری فارسی به اسپانیایی